۳) ترجمه التقاطی. این نوع ترجمه تخصصی طبعاً هدف آموزش ترجمه تخصصی مورد نظر من نیست ولی معرفی آن از یک جهت بسیار اهمیت دارد و آن این که بسیاری از ترجمه های چاپ شده از این نوع است. از آن بدتر این که در غالب کلاس های ترجمه، این نوع ترجمه را آموزش می دهند. نتیجه این شده که بسیاری از فارغ التحصیلان ترجمه و حتی مترجمان حرفهای تعریف و تصور و انتظارشان از ترجمه تغییر کرده به طوری که ایرادی در این نوع ترجمه نمیبینند و این گونه ترجمه های خود را با اعتماد به نفس برای ناشر میفرستند. حتی برخی از ناشران هم این نوع ترجمه ها را چاپ میکنند. درنتیجه، ترجمه التقاطی کمکم دارد به عنوان ترجمه ای هنجارمند تثبیت میشود.
ترجمه التقاطی دو ویژگی گولزننده دارد. اولین ویژگی این است که جملات آن از حیث دستوری درستند. میدانیم که درست بودن جمله از حیث نحو تضمین نمیکند که جمله مفهوم است یا با جملات دیگر ارتباط معنایی و کلامی و سبکی درستی دارد. ویژگی دوم این است که مترجم انتخاب های واژگانی و ساختاری و نحو نویسنده را تا حدی که دستور زبان اجازه میدهد در ترجمه حفظ میکند و با این کار مدعی میشود که سخن نویسنده را منتقل کرده است. چنین مترجمی غافل است از این که در درجه اول « وفادارانه » و « دقیق » فکر « وفاداری » و « دقت » باید متنی بنویسد که ویژگی های متنی داشته باشد و آن گاه به کند. در آموزش ترجمه باید دانشجوی ترجمه را متوجه این دو تصور غلط کرد و استراتژی هایی به او آموخت که بتواند متنی مقبول بنویسد.
برخی از ویژگی های این نوع ترجمه تخصصی عبارتند از:
* جملات متن از حیث دستوری درست است.
* متن در جاهایی با خواننده ارتباط برقرار میکند اما درکل از برقراری ارتباط عاجز است.
* جملات از حیث ترتیب و تعداد و نوع ساختار تقریباً شبیه متن اصلی است.
* ترجمه بودن متن در جاهایی آشکار است.
* تعداد کلمات متن اصلی و ترجمه بسیار به هم نزدیک است.
* برای برخی واژگان نه در بافت بلکه خارج از بافت معادلیابی شده است.
* متن انسجام زبانی و منطقی و روایی قابل قبولی ندارد.
* معنی گاه مبهم است و گاه به سختی و با چندبار خواندن به دست میآید.
* اصطلاحات و ترکیبات واژگانی و ساختارها نا آشنا است و زبان آن شبیه به زبان اهل فن نیست و لذا هویت ژانری آن مخدوش است.
* مترجم با کمترین میزان خلاقیت و استفاده از اختیارات مجاز ترجمه کرده است
به نمونه هایی از این نوع ترجمه تخصصی توجه کنید:
Cinema’s capacity to mechanically reproduce images of the physical world—its ability to faithfully record “mere facts”—might seem to disqualify it as a medium for Expressionism.
ترجمه التقاطی: ظرفیت سینما برای بازتولید مکانیکی تصاویری از جهان فیزیکی توانائیش برای -ممکن است به نظر برسد این رسانه را به عنوان ابزاری برای – « واقعیت های صرف » ثبت وفادارانه اکسپرسیونیسم فاقد صلاحیت کند.
ترجمه مقبول: شاید به نظر برسد سینما با توجه به این که کارش اساساً کپی کردن تصاویر جهان است ابزار مناسبی برای اکسپرسیونیسم نیست. « وقایع » واقعی یعنی ضبط وفادارانه
Aside from its intrinsic value as a moving psychologically acute portrait of the artist as a young man, The 400 Blows is historically important because its instant commercial and critical success helped launch a national film movement known as the French New Wave.
ترجمه التقاطی: جدا از ارزش درونیش به عنوان تصویری تکان دهنده و از نظر روانشناختی تلخ از دوران جوانی هنرمند، چهارصد ضربه از نظر تاریخی هم اهمیت دارد زیرا توفیق انتقادی و تجاری فوری فیلم باعث ایجاد جنبشی ملی در فیلم سازی شد که به نام جنبش موج نو شناخته شده است.
ترجمه مقبول: این فیلم از دو جهت اهمیت دارد: یکی این که تصویری از بحران روحی تروفو در دوران جوانی به دست میدهد. دوم این که توفیق آنی فیلم هم در گیشه و هم در میان منتقدین باعث ظهور یک جنبش سینمایی در فرانسه به نام موج نو میشود.
The Romantic conception of the artist was also undercut by sociological critics. Claims for the artist as an individual genius, they argued, failed to take into account the effect of society on the artist’s work.
ترجمه التقاطی: تصور رمانتیک ها از هنرمند از سوی منتقدان جامعه شناس نیز مورد تضعیف واقع شد. آن ها چنین استدلال میکردند که تعریف هنرمند به عنوان فردی نابغه تأثیر اجتماع بر کار او را در نظر نمی گیرد.
ترجمه مقبول: منتقدان جامعه شناس نیز به نقد دیدگاه رمانتیک ها درباره هنرمند پرداختند. استدلال آن ها این بود که اگر نبوغ هنرمند را حاصل فردیت او بدانیم در این صورت تأثیر جامعه بر هنرمند را ندیده گرفتهایم.
They wanted to know how the operations of ideology spoke through a director’s work in such a way as to maintain the status quo, and how the power structures of society were kept intact by works that reflected a world in which that power seemed natural and hence justified.
ترجمه التقاطی: آنها میخواستند بدانند عملیات ایدئولوژی چگونه از طریق اثر کارگردان عمل می کند به نحوی که کارگردان وضع موجود را حفظ کرده است و این که چگونه ساختارهای قدرت جامعه در آثاری که جهانی را منعکس میکند که در آن قدرت امری طبیعی و لذا موجه به نظر می رسد بیتغییر باقی مانده است.
ترجمه مقبول: آنها میخواستند بدانند کارگردان در کار خود چگونه با اِعمال ایدئولوژی به تثبیت وضع موجود میپردازد و چگونه ساختارهای اجتماعی قدرت را که در آن ها قدرت امری طبیعی و مشروع به نظر میرسد تغییرناپذیر نشان میدهد.
To the consternation of Maycomb’s racist white community, Atticus agrees to defend a black man named Tom Robinson, who has been accused of raping a white woman.
ترجمه التقاطی: اتیکس در کمال خشم و حیرت جامعه سفیدپوست و نژادپرست میکوم موافقت می کند که وکالت مردی سیاه پوست به نام تام رابینسون را که متهم به تجاوز به زنی سفید پوست است به عهده بگیرد.
ترجمه مقبول: اتیکس وکالت مردی سیاه پوست به نام تام رابینسون را میپذیرد. تام متهم است که به زن سفیدپوستی تجاوز کرده است. این کار اتیکس باعث خشم سفیدپوستان نژادپرست میشود.
۴) ترجمه ماشینی. خوشبختانه این نوع ترجمه در بازار نشر ایران زیاد دیده نمیشود اما نمونههای اندک آن هم که گاه دیده میشود مایه نگرانی است و دلالت بر بیماری هایی مزمن در دنیای نشر در ایران دارد که هنوز ریشه کن نشده اند. البته این نوع ترجمه در کلاس های ترجمه و یا در مؤسسات خدمات ترجمه به حد وفور دیده میشود. بسیاری از متونی که استاد برای ترجمه به دانشجو میدهد یا دانشجو برای ترجمه تخصصی به مؤسسه خدمات یا « زورکی » ترجمه میبرد به این روش ترجمه میشوند. این ها را میتوان ترجمههای هم نامید. ولی گاهی علت نوشتن چنین ترجمههایی عدم تسلط حداقلی مترجم به « تحمیلی « زبان مبدأ و مقصد و تلقی نادرست او از عمل ترجمه است. دلیلی که نام این نوع ترجمه را ماشینی گذاشتم این است که انگار متن را ماشین ترجمه کرده است.
برخی از ویژگی های این نوع ترجمه عبارت است از:
* متن در برقراری ارتباط با خواننده دچار اختلال کامل است.
* معادل های واژگانی نظیربه نظیر انتخاب شده و تعداد کلمات متن اصلی و ترجمه کاملاً به هم نزدیک است.
* جملات از حیث ترتیب و تعداد و نوع ساختار شبیه متن اصلی است.
* ترجمه بودن متن در همه جملات کاملاً آشکار است.
* برای تمامی واژگان نه در بافت بلکه خارج از بافت معادل یابی شده است.
* غالب جملات نقص دستوری دارد. ترکیب واژگان غالباً نامناسب است.
* معنی مبهم است و حتی با چندبار خواندن هم به دست نمیآید.
* پر از گرته های واژگانی و دستوری است.
* هیچ نوع خلاقیت زبانی در ترجمه دیده نمی شود.
این هم یک نمونه چاپی از چنین ترجمه ای:
ما فاقد واژگان نقد هستیم، درست به این خاطر که جامعه ما فاقد هرگونه تعریف از قدرتی است که به جای این که به زور متوسل شود و وادار کند، دگرگون می کند. ادرین ریچ این نوع قدرت را خودمان آن گونه که هستیم در این حرکت های دردناک آگاه ماندن، « : این گونه توصیف میکند قدرتی همچون درد، دقت و پیچیدگی و صدای سیلویا پلات قوی است زیرا موفق میشود .» دوگانگی های اساسی حیات را در بر بگیرد نه اینکه آن ها را رد کند
نویسنده : علی خزاعیفر