اگر از مترجمی بخواهیم روندی را که برای ترجمه کردن متنی در پیش میگیرد از آغاز تا انتها برایمان توضیح بدهد به احتمال بسیار چنین پاسخی دریافت خواهیم کرد: با درخواست شخصی ترجمه متنی را قبول میکند (که در اکثر موارد با موضوع آن هیچ آشنایی ندارد) بعد با کمک نرمافزارهای ترجمه دو زبانه به سراغ متن رفته و جمله اول را خوانده و ترجمه میکند، آنگاه به سراغ جمله بعدی رفته و بر همین منوال خط به خط متن را خوانده و ترجمه آن را یادداشت میکند تا به انتهای آن میرسد. اگر فرصت و حوصلهای باقی باشد یک بار متن ترجمه شده را بررسی کرده و اگر نه، آن را تحویل میدهد.
بخش اصلی ضعف و مشکل در ترجمههای ارائه شده همین شیوه غلط ترجمه کردن است که متأسفانه یادگیری و در پیش گرفتن آن به دانشگاه و کلاسهای ترجمه بازمیگردد.
آنچه در حال حاضر در کلاسهای اسلوب و روش ترجمه تدریس میشود آشنایی با نظریههای ترجمه است. اینکه مترجمان با نظریههای مختلف ترجمه و نگاههای متفاوت به شیوه ترجمه کردن آشنایی پیدا کنند در جای خود مفید است اما از آنجا که تنوع آرا در این حوزه بسیار بوده و در حمایت از هر نوع روش ترجمه (تحتاللفظی، معناگرا، آزاد و…) میتوان نظریه پرداز معروفی را پیدا کرد، مترجمان ما در نهایت روشی را در پیش میگیرند که با روحیاتشان سازگارتر است. گذراندن کلاسهای مختلف ترجمه در انواع حوزههای تخصصی (که با علایق مترجم همخوانی ندارند) و حجم بالای ارائه ترجمه برای هر کلاس نیز مزیت بر علت میشود تا روند و روشی که برای ترجمه کردن در بالا ذکر شد برای مترجم جا بیفتد. هنگامی که دانشجوی مترجمی در پایان کلاسها در کیف خود پاراگرافهای مختلفی از متون سیاسی، مطبوعاتی، بازرگانی و غیره مییابد که باید برای کلاس بعدی ترجمه شوند، راهی جز این ندارد که مشغول ترجمه کلمه به کلمه پاراگرافی شود که آن را برای اولین بار میخواند. همین تمرین غلط و البته در کنار آن انجام ترجمههای دانشجویی در این دوران باعث میشود بعدها نیز که به سراغ ترجمه هر متنی میرود همین اسلوب و شیوه نادرست ترجمه کردن را در پیش بگیرد.
روند مناسب ترجمه کردن و مراحل سادهای که با رعایت آنها هر مترجمی میتواند ترجمهای به مراتب بهتر ارائه بدهد این است که قبل از هر کاری متن مورد نظر برای ترجمه را چند بار بخوانیم. با خوانش متن محتوای آن برای ما روشن شده و ذهنیتی از ترجمه آن پیدا میکنیم. باید بتوانیم پیش خود بگویم که کل متن راجع به چه چیزی است و نویسنده در هر پاراگراف قصد بیان چه مطلبی را داشته است. اگر با زمینه تخصصی متن آشنایی چندانی نداشتیم لازم است دستکم بصورت روزنامهوار نگاهی به چند مطلب مختلف پیرامون موضوع به زبان مقصد و اگر نیاز بود به زبان مبدأ بیندازیم. به کمک اینترنت میتوان به سهولت و در زمان اندکی به هرآنچه که میخواهیم دسترسی پیدا کنیم. بدین طریق با بسیاری از اصطلاحات و زیر و بم متن خواسته شده آشنا میشویم و ترجمه آن برایمان به مراتب راحتتر میشود.
هر متن به منظور خاصی (مانند نقد، تحقیق، معرفی و غیره) و برای طیف ویژهای (چون متخصصین، کودکان، عامه مردم و غیره) نگاشته میشود. در ترجمه کردن نیز باید برای خود مشخص کنیم که چه هدفی را دنبال کرده و مخاطب ترجمه ما چه طیفی است. در موارد بسیاری هدف یا مخاطب متن ترجمه با متن اصلی همخوانی ندارد. ملاک ضعیف یا قوی بودن ترجمه ما مخاطب و شخصی است که ترجمه ما به دستش میرسد، اگر راضی باشد در ترجمه موفق بودهایم و اگر نباشد مترجم خوبی به شمار نخواهیم آمد. پس لازم است بیش از پیش به فاکتورها و خواستههای درخواست کننده ترجمه توجه داشته باشیم. به همین دلیل یک مترجم موفق کسی است که در حرفه خود انعطافپذیر باشد. برای کسب نمرات بالا در کلاسهای دانشگاهی کافی است به همان شکلی که برای استادتان خوشایند است به سراغ ترجمه متنهایی که از شما میخواهد بروید. سبک و شیوه ترجمه کردن نقش بسیار مهمی در مقبولیت یک ترجمه ایفا میکند. چه بسا ترجمه شما از یک متن به چشم یک استاد قوی و همان ترجمه به چشم استاد دیگری ضعیف باشد.
نکته حائز اهمیت دیگر این است که هر مترجم بهترین و دقیقترین منتقد خود بوده و بیش از هر کسی میداند کدام قسمت ترجمهاش ضعیف یا قوی است. بهتر است در حین ترجمه کردن زیر کلمه یا عبارتی که به نظرمان ضعیف یا نامناسب است خط کشیده و انها را مشخص کنیم. وجود قلمخوردگی در متن ترجمه ما، ملاک مناسبی برای پی بردن به قوی یا ضعیف بودن ترجمه است. یعنی هرچه نوشته ما قلمخوردگی بیشتری داشته باشد نشانه آن است که به ساختار جمله تسلط کافی نداشته و در انتقال مناسب معنای آن ضعیف هستیم. پس توصیه میکنیم خصوصا اگر در ترجمه تازهکار هستید بصورت دستنوشته و برروی کاغذ، نه پشت کامیپوتر و با تایپ کردن، به ترجمه بپردازید تا به راحتی با نگاه کردن به دستنویس خود موارد مشکلساز ترجمهتان را پیدا کرده و در رفع آن بکوشید. با پاکنویس کردن یا تایپ ترجمهتان در کامپیوتر نیز مرور دیگری بر نوشتهتان خواهید داشت که در یافتن و رفع ایرادهای احتمالی موثر خواهد بود. بهتر است حتماً بعد از یکی دو روز برای بهبود کار خود به سراغ متنی که ترجمه کردهاید رفته و به بازنگری و اصلاح کلی و مواردی که مشخص کردهاید بپردازید. با همفکری و تبادل نظر با دیگر مترجمان و در صورت لزوم دانشآموختگان آشنا به حوزه تخصصی متن نیز میتوان کیفیت ترجمه خود را به حد کاملاً مطلوبی برسانیم.
مد نظر داشتن همین چند نکته عنوان شده و دوری جستن از ترجمه کلمه به کلمه میتواند به خوبی تضمین کننده کیفیت ترجمهای باشد که ارائه میکنیم. ترجمهای موفق محسوب میشود که به راحتی با مخاطب خود ارتباط برقرار کند. یک خواننده عادی متن اصلی را در دست نداشته و هیچ تمایلی نیز ندارد که خط به خط و کلمه به کلمه آن را با متن ترجمه شده تطبیق بدهد. اگر ما نیز بعنوان مترجم بتوانیم از چنین زاویهای به ترجمه خود نگاه کنیم بطور قطع نتیجه کارمان بیش از پیش رضایتبخش خواهد شد.
منبع : مترجمشو