از بهتأخیر انداختن نگارش فیلمنامۀ خود اجتناب کنید و مراقب ۹ دامی باشید که نویسندگان اغلب در آنها گرفتار میشوند.
عوامل بسیاری وجود دارند که لذت نوشتن را از شما میگیرند، اما تأثیر هیچ یک از آنها به اندازۀ خودتان نیست. منظور، درگیر شدن در عادتهایی است که منجر بهتأخیر انداختنِ نوشتن میشوند. درست همانطور که یک نویسنده در وجود شماست، یک ضدِ نویسنده نیز در شما زیست میکند. درست همانطور که خواهان پرورش نویسندۀ درونیتان هستید، میخواهید این ضد نویسنده را از سنگر خود بیرون بکشید و پیش از آنکه سالهای زندگیتان را خراب کند، او را از میان بردارید. در ابتدا شاهد چنین امری در مورد دوستان فیلمنامه نویسم و نیز دوستان دانشگاهیام بودم که کار نوشتن مقالهها و رسالههای دانشگاهی خود را به تأخیر میانداختند. و البته ضد نویسندۀ درونی من هم سالهای بسیاری از زندگیام را از من گرفت.
در سالهای اشتغالم در صنعت فیلمسازی، به ۹ عادت برخوردم که در حکم ضدنویسندگان عمل میکنند. ضدِنویسندۀ درونی خود را بیابید و او را مثل یک پیاده در بازی GTA از پای در آورید. پاداش خود را با برآمدن سپیده دم سرزمین موعد نویسندگی خواهید گرفت.
اولین عامل تأخیر در نوشتن: افراد اهل حرف
آدمهای «اهل حرف» در این صنعت بسیارند. این افراد وقت و انرژی بسیاری را صرف صحبت کردن دربارۀ فیلمنامۀ خود میکنند، در حالیکه توانی برای نوشتن ندارند. آنچه بطور متناوب از زبان این دست افراد شنیده میشود آن است که فیلمنامۀشان چقدر «فوق العاده» است و چه کسانی در آن به ایفای نقش میپردازند و غیره. اما در عمل هیچ فیلمنامهای نمی بینید. افزون بر این بندرت درک درست و روشنی از داستانی که افراد «اهل حرف» از آن سخن میگویند بدست میآورید، زیرا این افراد بیشتر مشغول تعریف و تمجید از فیملنامۀ خود هستند.
راهکار: با ظهور تلفنهای هوشمند میتوانید «حرف های» خود را ضبط و احتمالا شخصی را استخدام کنید که آنها را تایپ کند. این کار هزینه بر خواهد بود، اما یادتان باشد که هیچ چیز پرهزینهتر از تلف کردن بیحاصل سالهای عمرتان نیست. افراد پرچانه گوش کنید: فناوری در خدمت شماست، آن را بکارگیرد و یا آنکه دهانتان را ببندید و بنویسید. راهکار آخر اینکه میتوانید تنها یک «تهیه کننده» باشید.
دومین عامل تأخیر در نوشتن: پژوهشگران
نوشتن مستلزم پژوهش و تحقیق است. همواره جنبهای از داستان مستلزم این عمل است – خواه مشغول نوشتن فیلمی علمی تخیلی باشید، خواه فیلمی دربارۀ آتش نشانان یا جنگ جهانی دوم .
با ظهور شبکۀ جهانی اینترنت، «پژوهشگران» در واقع در بهشت خود به سر میبرند. مشکل اینجاست که «پژوهشگاران» چنان شیفتۀ روند پژوهش و تحقیقاند که هیچگاه نمیتوانند فیلمنامۀ خود را بهپایان برسانند. هرگاه از چنین شخصی بپرسید که کار نوشتن فیلمنامهاش چگونه پیش میرود، این پاسخ را به احتمال زیاد خواهید شنید که: «هنوز مشغول تحقیق و پژوهش هستم.» چنین شخصی خواندن وبلاگها، کتابها و هرچیز دیگری را به فیلمنامۀ خود ترجیح می دهد. آنها اطلاعاتی بمراتب بیش از آنچه مورد نیازشان است را گردآوری میکنند. پژوهشگرانی را میشناسم که سالهای زیادی را بدون به پایان رساندن فیلمنامه یا مقالۀ شان تلف کردهاند.
راهکار: از تحقیق و پژوهش دست بردارید! شما نه یک دانشمند که یک داستان سرا هستید. یا شاید واقعا یک دانشمند هستید!؟ «پژوهش و تحقیق» باید در خدمت داستان باشد، و نه بلعکس. به تخیلات خود میدان دهید، از آن نهراسید و قدری به داستان نویسی بپردازید، البته اگر این کاری است که واقعا قصد انجامش را دارید.
سومین عامل تأخیر در نوشتن: ایدهآلگرایان
افراد «ایدهآلگرا» میخواهند همه چیز را بهدرستترین و دقیقترین شکل انجام دهند. املاء، دستور زبان، عنوان صحنه، همه چیز. آنها میخواهند همه چیز در جای درست خود باشد، حتی هنگامی که مشغول نوشتن در فاینال درفت هستند. کار بر روی یک فیلمنامه چنان غذابآور است که حتی نمیتوان تصور اسیر شدن در چنین شرایطی را داشت. این گونه افراد حتی ممکن است فیلمنامهای را به پایان برسانند اما از نشان دادن آن به دیگران خودداری کنند، مبادا که چیزی را از قلم انداختهباشند. ترس از ناکامی در این افراد آنچنان زیاد است که از همین حال هم به سوی شکست میروند.
راهکار: حرفۀ فیلمنامه نویسی مستلزم رسوا کردن خود است. در فیلمها بطور معمول رافکاتها به تماشاگران نشان داده میشود، که سختترین انتقادات را متوجه اثر تولیدی میکنند. پوست کلفت بودن ضرورت کار در صنعت سینماست، زیرا برای ساختن یک فیلم، پول زیادی هزینه میشود. رؤیای نوشتنِ فیلمنامۀ بیعیب و نقص، تنها خیالی باطل است. اگر نمیتوانید با این قضیه کنار بیایید، پس به احتمال فراوان نمیخواهید یک فیلمنامهنویس باشید. یابد بگیرید که عاشق رنج کشیدن و نه شنیدن باشید. همین الان نگاهی به فیلمنامههای حرفهای که بر روی اینترنت قرار دارد بیندازید. در اغلب آنها غلط های املایی وجود دارد، با این وجود، آنها کارهایی حرفه ای هستند. بهیاد داشته باشید که داشتن حرفهای در صنعت سینما مستلزم داشتن جرأت و شم ذاتی است، و نه تأمل و تفکر بیش از حد. به شخصه با افراد موفق زیادی در این صنعت برخورد داشتهام، هیچ یک از آنها افراد «متفکری» نبودند. واژه «بی عیب و نقص» یا همان کمال در این صنعت حتی استفاده هم نمیشود.
چهارمین عامل تأخیر در نوشتن: تأیید طلبان
افراد تأیید طلب ممکن است یک فیلمنامه را بهپایان رساندهباشند، اما این تازه اول مشکلات آنهاست. چنین افرادی بهمعنای واقعی کلمه به همۀ افراد توجه میکند و تمامی نظرات، از تمامی اعضای خانواده و دوستان خود را، بدون توجه به آنکه آنها کیستند قبول میکنند. فیلمنامۀ این دست اشخاص ممکن است در ابتدا در قالب یک کمدی باشد، و در ادامه مبدل به یک فیلم پرهیجان و یا یک درام تاریخی شود. چنین نویسندهای، درست مانند یک دستگاه بازی پینبال است، که نمیتواند به نظر هیچ کسی «نه» بگویید. و از این روست که کار نوشتن فیلمنامهاش هیچ گاه بهپایان نمیرسد.
راهکار: اگر آنقدر خوششانس هستید که اشخاصی را میشناسید که فیلمنامۀتان را بخوانند و صادقانه در مورد آن نظر دهند، در جایگاه فوق العادهای قرار دارید. این امر بسیار ارزشمند است. اما آنچه دیگران میگویند تنها نظر آنهاست؛ که بر اساس سلیقه، دین و مذهب و فلسفۀ هرکسی می تواند متفاوت باشد. شما باید درک کاملی از داستانی که میخواهید بگوید داشته باشید. این کار درست مانند آنست که نظر دیگران را در مورد رنگ خودروی اسپورت خود بپرسید و آنها بگویند: «میدونی ، این ماشین خانوادگی فوق العاده ای است!» شاید آنچه آنها قصد گفتنش را دارند این است که «با سرعت زیاد رانندگی میکنی.» هنگامی که فیلمنامۀ خود را بفروشید، کمپانیهای سازنده آن را بطور کامل بازنویسی میکنند، بگذارید خود به مسئلۀ «جلب رضایت دیگران» رسیدگی کنند. این کار شما در مقام یک فیلمنامهنویس نیست.
پنجمین عامل تأخیر در نوشتن: استادان نگارش پیشنویس
هنگامی که پیشنویس اولیۀ تمام شد، «استاد نگارش پیش نویس» تصور میکند که کارش بهپایان رسیده و فیلمنامهاش آنقدر خوب است که توجۀ شرکتهای فیلمسازی را بهخود جلب کند. البته که هر چیزی در صنعت فیلمسازی ممکن است، اما این حجم از بخت و اقبال نیازمند ارتباطات درست، آشنایان، عملکرد صنعت و عوامل بسیار دیگری است. اما نوشتن، بهقول قدیمیها، بازنویسی است. این حرف حتی در مورد نوشتن فیلمنامه بیشتر از کتاب صدق میکند. «استاد نگارش پیش نویس» آنقدر شیفتۀ نبوغ خود است (که شاید ناشی از دیدن بیش از حدِ فیلم آمادئوس باشد) که زحمت بازنویسی یک جمله را هم بخود نمیدهد. اگرچه ممکن است فیلمنامۀ چنین فردی توجهاتی را نیز بخود جلب کند، اما همواره از رسیدن به شهرت و آوازه دور است.
راهکار: این حرف را از یک «استاد نگارش پیشنویس» که در حال بازپروری خویش است بشنوید، فیلمنامۀ شما آماده نیست. یادبگیرید چگونه یک فیلمنامه را بازنویسی کنید. بارها شنیدم که دیگران به من گفتند، «اگر تنها این کار را میکردی» یا «اگر تنها آن کار را میکردی فیلمنامهات عالی میشد.» من لبخندی میزدم و سر تکان میدادم، و به سراغ فیلمنامۀ بعدی میرفتم. شاید پیش از آنکه شروع به بازنویسی کنم پنجاه فیلمنامه نوشته بودم. گاهی دیگران به من میگفتند که داستان فوق العادهای داری و نیمی از راه را رفتهای. اما من گوش نمیدادم. سالهای بسیار بسیار زیادی از عمرم را با نوشتن «تنها پیش نویس های اولیه» از دست دادم تا سرانجام دریابم با بازنویسی تا چه میزان میتوانم بر گیرایی و تأثیر آنها بیفزایم.
ششمین عامل تأخیر در نوشتن: بازنویسان وسواسی
درست همانطور که فرا نرفتن از یک نسخۀ پیشنویس خطرناک است، به همان اندازه بازنویسی بیش از حد فیلمنامه نیز میتواند خطرناک باشد. در اتاق ویرایش تکه کلامی است که میگوید: «خوب، بهتر، بهترین، بدتر.» «بازنویسان وسواسی» نسخۀ لگام گسیختۀ «ایدهآلگرایان» هستند. اما تراژدی نویسندگانی با چنین عادتی آنست که ممکن است براستی فیلمنامۀ خوبی در میان کوه پیش نویسهای بیشمار آنها وجود داشتهباشد، اما چه کسی میداند که آن نسخه کدام است؟
راهکار: موشکافی و بیش از حد اندیشیدن یکی از آفات بزرگ صنعت فیلمسازی است. کاملا متقاعد شدهام که برخی از فیلمنامهنویسان خوب فقط به این دلیل موفق نمیشوند که بیش از اندازه میاندیشند. همۀ فیلمنامهنویسان میخواهند فیلمنامۀ خود را با مهارت تمام تنظیم کنند، اما در پایان این قدرت خلاقه و صدای آنهاست که مورد توجه قرار میگیرد. اگر از این دو عملکرد برخوردار هستند باید بیشتر بر آنها متکی باشید، زیرا این چیزی است که مجریان طرح در جستجوی آن هستند.
هفتمین عامل تأخیر در نوشتن: بردگانِ ایده
برخی افراد از چنان قوۀ خلاقۀ پرتوانی برخوردار هستند که ذهنشان بیامان ایدههای جدید تراوش میکند و تمام آنها منجر به تولید فیلمها و برنامههای تلویزیونی عالی میشوند. یک «بردۀ ایده» نمیتواند به قوۀ خیالش «نه» بگوید، حتی اگر درست در وسط کار یکی از همین فیلمنامههای فوقالعادهاش باشد. چنین شخصی از ایدهای به ایدۀ دیگر میپرد، درحالیکه بندرت حتی یکی از این ایدهها را به نتیجه می رساند.
راهکار: شاید شما یک میلیون ایدۀ عالی داشته باشید، اما یک مسئله وجود دارد. شما یک میلیون سال عمر نخواهید کرد. عاقلانه انتخاب کنید. تمرکز خود را روی فیلمنامۀ فعلی خود حفظ کنید. یا آنکه شاهد از دست رفتن سالهای عمرتان همانند شنهایی خواهید بود که از میان انگشتانتان به زیر میغلطند. یا آنکه یک تهیه کننده شوید و سعی کنید با بهبردگی کشیدنِ نویسندگان دیگر تمام این یک میلیون ایدۀ خود را محقق سازید. در صنعت سینما از این نمونهها بسیار است. اما اگر انتخاب شما آنست که یک فیلمنامهنویس شوید، باید بدانید که به گفتۀ یک ضرب المثل چینی، «کسی که به دنبال دو اسب می دود، هیچ یک را نخواهد گرفت.»
هشتمین عامل تأخیر در نوشتن: جویندگان منبع الهام
این عاملی است که سر و کلۀ آن در پس پردۀ تمام انواع نوشتهها پیدا میشود. یک نویسندۀ مستعد در جستجوی منبع الهامی برای شروع کار خود است. ممکن است چنین افرادی فیلمنامهای نیز نوشته و دیگران هم به آنها گفته باشند که چقدر «بخشیهایی از آن» خوب از کار درآمده. ممکن است این افراد در مدارس فیلمسازی دانشجویان آیندهداری بودند، اما به محض آنکه پای بهدنیای واقعی گذاشتند، هنگامی که دانشکدهها دست ازتشویق و ستودن آنها کشیدند، احساس کردند که از انگیزۀ کافی برخوردار نیستند. با این وجود، چنین افرادی همچنان روز و شب به انتظار منبع الهامی مینشینند که به سراغ آنها بیاید، در حالیکه حیران و سرگردان به این سو و آنسو میروند و نمیدادند چگونه ایدههای جذاب خود را تبدیل به یک فیلمنامه کنند.
راهکار: الهام این گونه به سراغ کسی نمیآید. البته که منبع الهامی وجود دارد، ولی هیچ فیلمنامهنویس حرفهای را نمیشناسم که متکی بر آن باشد. این منبع الهام روزهایی که حوصلۀ نوشتن ندارید به سرغتان نمیآید، بلکه بطور معمول زمانی پیدا میشود که بیشتر کار را انجام دادهاید و میگوید، «خب، این فیلمنامه میتواند کمی بهتر از این هم شود، حالا پاشو آبی به سر و صورتت بزن و اجازه بده من هم نگاهی به آن بیندازم.» و با افزودن یک استعاره، عبارت وصفی یا صنایعی دیگر کمکی به بهتر شدن نوشتۀ تان کمک میکند. اما این بدان معنا نیست که بخواهید حساب ویژهای روی آن باز کنید، در غیر اینصورت باید دست از نوشتن بردارید. اما اگر منتظر نشستهاید تا این منبع الهام به جای شما یک فیلمنامه بنویسید باید بدانید که در بهترین حالت ممکن است تا وسط راه شما را همراهی کند.
نهمین عامل تأخیر در نوشتن: معتادانِ کتب راهنما
«معتادان کتب راهنما» همۀ دورهها را دیدهاند، همۀ کتابها از اصول فیلمنامهنویسی رابرت مککی، سیدفیلد، تا بلیک اسنیدر، ویکی کینگ و غیره را خواندهاند. در تمام دورههای آموزشهای نویسندگی، سمینارهای IFP، کلاس های آزاد UCLA و هر دوره و کلاسِ دیگری شرکت کردهاند. این اشخاص پول گزافی را صرف فراگیریِ آموزشهایی در خصوص چگونی نوشتن و فروش یک فیلمنامه کردهاند. با این حال مهمترین کار که نوشتن یک فیلمنامه است را انجام ندادهاند. همچنین ممکن است فکر و ذهن این قبیل اشخصاص مشغول برنامهها و سایر ابزارهای فیلمنامه نویسی باشد. خوراک ذهن آنها بزرگترین خطر این صنعت است: « تنها اگر به فلان سمینار رفتهبودم، حالا میدانستم چطور یک فیلمنامه بنویسم.» گرفتاریِ «تنها اگر» همان سناریویِ اندوه آور در صنعت سینماست. اگر میخواهید به موفقیت دست یابید هرگز به این مسئله فکر نکنید. موفقیت نیازمند برداشتن گامهای بسیاری است. هرگز «یک چیز بخصوص» وجود ندارد که بتواند شما را به سرزمین رویاهایتان برساند.
راهکار: برخی از دوستان نزدیک من از این «اعتیاد به کتب راهنما» متضرر شده اند. و من شک دارم که آیا آنها براستی قصد نوشتن فیلمنامهای را داشته باشند. آنها چیزهای بسیاری میدانند ولی نمیتوانند آنچه در ذهنشان می گذرد را به نوک انگشتانشان منتقل کنند. تنها به خاطر آنکه بندرت کسی را دیده ایم که توانسته باشد از این وضع بیرون آمدهباشد، میخواهم از شما، «معتادان کتب راهنما»، بپرسم که آیا نوشتن فیلمنامه براستی کاری است که قصد انجامش را دارید؟ زیرا شما هزینۀ بسیاری را صرف کردهاید تا از این کار طفره روید. یکی از دلایلم برای نوشتن به علت آن بود که نوشتن هزینۀ زیادی ندارد. در آینده نگاهی به خود بیندازید. چه مقدار دیگر میخواهید هزینه کنید؟ چند سال دیگر را میخواهید صرف خواندن کتب راهنمای فیلمنامهنویسی کنید؟ پیش از آنکه آمادۀ نوشتن یک فیلمنامه شوید در چند سمینار دیگر میخواهید شرکت کنید؟ آیا این همان کاری است که میخواهید انجام دهید؟ نه، همین امروز خود را از شر تمام این کتابها خلاص و شروع به نوشتن کنید. شما بقدر کافی میدانید. یاد بگیرید تا به خود اعتماد کنید.