بر طبق تجربه چندین سال من به عنوان یک مترجم و مدیر موسسه، یکی از رایجترین برداشتهای غلط از ترجمه این است که هر کسی که به یک زبان خارجی آشنایی دارد فکر می کند می تواند مترجم خوبی نیز باشد. مخصوصا درباره زبان انگلیسی که تعداد دانش آموختگانش بسیار است. خیلی ها کلاس های آموزش زبان می روند و در صحبتهایشان می گویند، ما فیلمها را به زبان انگلیسی می بینیم، حتی کتاب ها را با زبان اصلی می خوانیم پس می توانیم مترجم شویم. آیا از نظر شما این حرف قانع کننده است؟
اولین ایرادی که به این حرف ها می توان گرفت، “دانستن یک زبان خارجی” یا “داشتن زبان روان” بسیار به شخص بستگی دارد. افراد زیادی ادعا می کنند که به زبان انگلیسی مسلط هستند زیرا قادر به خواندن کتاب ها به زبان انگلیسی و یا توانایی انجام یک مکالمه خوب با زبان انگلیسی را دارند. اما برای انجام هرکدام از این کارها لازم نیست تا درک کاملی از زبان انگلیسی داشته باشید، مثلا برای خواندن یک کتاب تا زمانی که متوجه داستان اصلی نویسنده می شوید کافیست. همین طور مجبور نیستید به صورت روان انگلیسی صحبت کنید تا یک مکالمه موفق داشته باشید، آن هم تا زمانی که می توانید منظور خود را به یکدیگر منتقل کنید و حرف همدیگر را درک کنید. با این حال، هنگامی که به سراغ ترجمه می روید این موارد کافی نیست. برای اینکه بتوانید یک متن را ترجمه کنید، باید کاملا آن را درک کنید: نه تنها هر کلمه ای، بلکه هر تفاوت ظریف در معنا، هر اصطلاح، هر مرجع فرهنگی، حتی زبان محلی (مخصوصا در ترجمه ادبیات).
اما همین نکته ساده هم برای ترجمه کافی نیست
گام بعدی انتقال پیام اصلی با تمام تفاوت های ظریف و ارجاع آن به زبان مادری شماست. این یک مهارت مستقل است و به طور خودکار با یادگیری یک زبان خارجی به دست نمی آید. حتی افرادی که از کودکی با دو زبان بزرگ شده اند و به دو زبان به صورت روان صحبت می کنند و هر دو را کاملا درک می کنند، لزوما مترجم خوبی نیستند، زیرا ممکن است این مهارت خاص را نداشته باشند: چگونه پیام یک زبان را با استفاده از کلماتی در زبان دیگر شرح دهیم.
تنها قراردادن یک پیام در قالب کلمات ( همان طور که در بالا گفتیم) نیز برای مترجم شدن کافی نیست، مخصوصا که با متن های که در نوشتن آنها ازخلاقانه بیشتری استفاده شده مانند انواع تبلیغات و ادبیات. متنی که ترجمه می کنید نیاز دارد برای خواننده جذاب هم باشد، خواننده ای که تنها انتقال پیام اصلی برایش کافی نیست بلکه به عنوان مخاطب اصلی پیام تبلیغی باید متمایل به خرید آن محصول شود. همچنین کسانی که رمان می خرند به دنبال چیزی بیش از تنها یک داستان هستند؛ آنها می خواهند به درون فضای آن داستان کشیده شوند. در اینجا ما با تنها یک مترجم معمولی مواجه نیستیم بلکه در کنار مترجم بودن نیاز به یک نویسنده ماهر با شناخت زبانی بالا و مهارت نوشتن عالی داریم. کسی که قادر است دست به بازآفرینی متنی بزند که با متن اصلی به جهت استفاده درست از سبک نویسنده اصلی و لحن صدا مخاطبان هدفش به همان اندازه گیرا است.
البته مهارتهای دیگری نیز هست که یک مترجم خوب باید داشته باشد (نظیر تخصص در یک حوزه موضوعی خاص ) که در مقالات بعدی به آنها خواهیم پرداخت. ولی به عقیده من این سه مهارت لازمه شروع کار هر مترجم حرفه ایست: مهارت خیلی خوب در شناخت زبان خارجی، توانایی ترجمه و برگردان یک پیام به زبان مادری خودتان، مهارت بالا در نویسندگی.
چه کسی از این سختی های ترجمه خبر دارد؟